همایون امامی مستندساز، منتقد و پژوهشگر فیلم مستند معتقد است: مستند تولید میشود برای اینکه دیده شود و متاسفانه به خاطر اینکه شرایط مشابه سینمای داستانی برای سینمای مستند مهیا نیست، مستند نمیتواند به آن شکل عرضه بیرونی داشته باشد.
کارگردان فیلمهایی چون حکایت همچنان باقی است، بچههای چای بوئی، من و مخمل و کوچههای کاشان، من چراغم اینجا روشن است، چشم هزار چشمه و نویسنده کتابهایی چون: نقدی بر سیر تحولی گفتار در سینمای مستند ایران، پس قصه، آسیبشناسی مستندسازی در تلویزیون، جستاری در گونهشناسی سینمای مستند ایران و... در گفتوگویی با خبرگزاری مهر به تشریح وضعیت سینمای مستند ایران پرداخته است.
سینمای مستند ایران الان در چه جایگاهی قرار دارد؟
سینمای مستند هم اکنون در شرایطی قرار دارد که از یک نظر امیدوار کننده و از نظری دیگر بیسر و سامان است. از این نظر امیدوار کننده است که تغییر شرایط باعث شده امکانات جدیدی در برابر مستندسازان ما قرار بگیرد؛ مثل دوربین دیجیتال و مونتاژ دیجیتال و دیگر نیاز به آن سطح عظیم سرمایه ندارد که مستندسازان ما را ناگزیر به جلب موقعیتهای دیگری میکرد. موقعیتهایی که اگر محقق نمیشد، پروژهی مستند نیز به ثمر نمیرسید.
اکنون یک مستندساز میتواند با سرمایهی بسیار اندک در حد چند میلیون تومان، مثلا صرف ۱۰میلیون تومان هزینه و خرید تجهیزات اصلی کارش مثل دوربین، تدوین و صدا، فیلم خودش را بسازد و ما شاهد هستیم که تولیدات مستند در سطح بسیار وسیعی صورت میگیرد و اغلب آنها از هیچ نهادی حمایت نمیگیرند و خودشان کار را انجام میدهند. ضمن اینکه مسئولان رسانه و دیگر مسئولان مرتبط با این قضیه هم یک مقدار متوجه شدهاند که در رسانه داخلیشان مستند به مراتب کمتر از آن چیزی است که باید باشد، به همین دلیل ما شاهد تلاشهایی در تلویزیون بودیم. مثلا مرکز مستندسازی سیما را میبینیم که در سالهای دههی ۷۰ شکل گرفت و بعد از آن سیمای استانها سالی را به نام سال تولید مستند اعلام کرد و ما شاهد بودیم که مستند در تلویزیون تغییر گروه داد و از گروه اختصاصی و اعتباری ج و د، به گروه الف و ب رسید و الان در حال پیدا کردنشان واقعی خودش است؛ اگر چه مسیر این پیشرفت، مسیری پر از دست انداز و مانع است و یک مسیر مستقیم و رو به جلو نیست. به دلیل اینکه هنوز بسترسازی لازم برای درک بهتر و نهادینه کردن مسئله مستند سازی در جامعه و در نهادهای دولتی مرتبط با این قضیه صورت نگرفته و بیم آن میرود که به علت غله مسائل حاشیهای و نوعی کاغذ بازی، این حرکت در نطفه خفه شود ولی به هر حال اقدام مثبتی است.
این بسترسازی چطور و توسط چه کسی باید ایجاد شود، توسط دولت یا مستندسازان؟
بسترسازی در حوزهی حامیان مالی فیلم مستند مطرح است و این وظیفه کسی که خود کار تولید مستند را انجام میدهد، نیست. وقتی قرار است یک نهاد یا چند نهاد حامی تولید فیلم مستند شوند در این صورت باید در سیستم اداری و بوروکراسی این نهادها یک حالت یکدست ایجاد شود و براین اساس یک نقطه نظر و یک اندیشه در مجموعه حاکم باشد، نه اینکه در مدیران مختلف و در سطح مراکز مختلف دیدگاههای مختلفی حاکم باشد و شاهد برخی دیدگاههای همسو و غیر همسو باشیم.
برخی مواقع میبینیم یک مدیری از انگیزههای فرهنگی لازم برخوردار است و درک میکند که چه اتفاقی دارد میافتد و واقعا حمایت میکند و برعکس در جاهایی نیز میبینیم که حمایتها چندان قابل توجه نیستند و حتی گاهی شاهد سنگ اندازیها نیز هستیم. سنگ اندازی برای حفظ مناسبات قدیمی و بیمحتوا نشان دادن این حرکت.
این نبود مدیریت منسجم باعث نشده که حرکت تولید مستند یک حرکت مستمر نباشد؟
قطعا همینطور است. شاید بتوان گفت این مسئله باعث میشود که راندمان کار پایین بیاید. امکانات، تجهیزات و نیروی انسانی برای اینکه به یک راندمان عقلانی و در خور توجه و متناسب تبدیل شود نیاز به یکسری سیاست گذاریهای درست، نظارت بر اجرای این سیاستگذاریها و همدلی و همفکریها دارد و مثلا اگر یک نوع تفکری در خصوص گسترش و توسعهی مستندسازی اعمال میشود این باید به گونهای باشد که یک ساز وکار و بستری برایش فراهم شود که به مرور این در مدیران کلان فرهنگی تبدیل به یک همراهی و همدلی شود و طبعا در چنین شرایطی وقتی همهی عوامل دست به دست هم بدهند و هم سو حرکت کنند، نتیجه بهتری عاید خواهد شد در غیر این صورت بیشتر باعث خستگی میشود و در بعضی مواقع دلزدگی به جای میگذارد و نومیدی.
آیا تقاضا با عرضه در تولید فیلم مستند برابر است و اگر برابر نیست باید چه کنیم که این عرضه و تقاضا همدیگر را پوشش دهند؟
مستند تولید میشود برای اینکه دیده شود. متاسفانه به خاطر اینکه شرایط مشابه سینمای داستانی برای ما مهیا نیست، مستند نمیتواند به آن شکل عرضهی بیرونی داشته باشد. اگر چه از طرف مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی طرحی برای نمایش عمومی فیلمهای مستند به شکل پیوسته و مستمر و همراه با نقد و بررسی در نظر گرفته شده است. ولی از آنجایی که اهداف ناظر بر اجرای این طرح بیشتر اداری است تا کاربردی، طبیعی است که با عدم استقبال و بیاعتنایی جامعهی مستندسازان روبهرو شود و غالبا فیلمها با تماشاگران بسیار اندکی اکران میشوند. اگر چه نمیتوان انکار کرد که این پروژه در بعد اداری و پرکردن کارنامهی فعالیت مدیران این مرکز موفق بوده است.
به هر شکل تولید فیلم مستند انجام میشود یا با حمایت یا به شکل مستقل. با این حال تاکنون ما برای عرضهی مستند به شکل پیوسته مشابه سینمای داستانی، مکانی نداشتهایم. اخیرا انجمن تهیهکنندگان سینمای مستند به صورت خودجوش و با برنامهریزی و آگاهی این حرکت را انجام داده و با پیگیری دنبال میکند و بدیهی است که مورد استقبال قرار میگیرد.
براین اساس نمایش عمومی فیلم مستند روزهای دوشنبه و سه شنبهی هر هفته در سینما آزادی انجام میشود و اکثر مستندسازان نیز از این برنامه استقبال میکنند. در عین حال این حرکت یک حرکتی آگاهانه و با هدف است و یک حرکت کور ناظر بر اهداف اداری نیست و این را میتوانیم از طریق برنامههای نمایش فیلمها ببینیم. خانهی هنرمندان هم باز توسط انجمن تهیهکنندگان سینمای ایران هر هفته یک روز و یک سانس فیلم مستند اکران میکند که همراه با بحث و نظر است. همچنین انجمن مستندسازان ایران هفتهای یکبار در خانهی سینما فیلم مستند پخش میکند و به غیر از اینها در جشنوارهها نیز شاهد عرضه و نمایش فیلم مستند هستیم.
اما متاسفانه در جشنوارههای ما به خصوص جشنوارهای که در حوزه مستندسازی و به عنوان جشنواره اختصاصی سینمای مستند مطرح هستند، نگاهها و برخوردها غیر کارشناسانه و غیر فنی و بیشتر سلیقهای و تحت تاثیر ضوابط اداری است نه نیاز جامعه مستندسازان. براین اساس از یک نظم و سیاستگذاری خاص بر خوردار نیست.
تلویزیون در این عرضه و تقاضا چه کمکی میتواند به سینمای مستند بکند و آیا ایجاد شبکهی مستند راهگشا بوده است؟
قطعا بیتاثیر نیست. هر نوع فعالیت مستندسازی و عرضه و پخش مستند اگرچه غیرآگاهانه و یا غیرکارشناسی هم باشد باز تاثیر خاص خود را خواهد داشت و به عبارت دیگر جامعهی مستندسازان به قدری در این زمینه فقیر و نیازمند است که هر اتفاقی در این زمینه رخ دهد میتواند منشاء خیر و برکت باشد. در این رابطه هم اگر تلویزیون بتواند فعالیتهای خود را در زمینهی مستندسازی در شبکهی مستند بر یکسری نیازهای موجود و درک نیازهای مردم و نیازهای فرهنگی و اجتماعی جامعه و همچنین بها دادن به نیازهای جامعهی مستندسازان سینمای ایران متمرکز کند، به اعتقاد من میتواند مستندهای زنده و به روز و پویایی تهیه کرده و در عرضه، نمایش و پخش فیلم مستند راهگشا باشد.
فیلم مستند یک آینهای در برابر رشد و مناسبات فرهنگی و مسائل و مشکلات جامعه است. چنانچه این آینه را ما درست قرار بدهیم میتوانیم تصاویری بگیریم که به خودشناسی ما کمک کند و همین خودشناسی موانع موجود بر سر راه پیشرفت و توسعه فرهنگی و اجتماعی را از میان بر میدارد و همچنین مستندسازی میتواند به نیازهای اجتماعی پاسخ دهد مگر اینکه دغدغهی دیگری مطرح باشد.
ما در کشور چه ظرفیتهای برای تولید فیلم مستند داریم و این ظرفیتها چه کمکی میتواند به مستندسازان کشور کند؟
قطعا ظرفیتهای بسیار بسیار بالایی در کشور وجود دارد و من همینجا قاطعانه اعلام میکنم که حتی پنج تا ۱۰ درصد این ظرفیتها هنوز هم شناخته نشده است. ما در مملکتی زندگی میکنیم که سابقهای چند هزار ساله در زمینهی تمدن و فرهنگ دارد و در طرح و بررسی بسیاری از مسائلی که در جهان کنونی وجود دارد، پیشگام بوده است. به عنوان مثال سنت قنات را ما به وجود آوردهایم و یا در زمینه پزشکی اکنون کتابهای ابوعلی سینا در دانشگاههای دنیا تدریس میشوند. در زمینهی مسائل فلسفی، حکمت، ادب، شعر و... شاعران ما همچون حافظ، سعدی، مولوی و.. همچنان در جهان به عنوان یک قطب مطرح هستند و مدام مورد اندیشه، بازخوانی و ارجاع قرار میگیرند.
در زمینهی آیینها، تفکر، اندیشه، ادیان و مسائل اجتماعی و فرهنگی ظرفیتهای بیشماری داریم که میتوانیم با پیشنهاد آنها به فرهنگ جهانی در گسترش و رشد و شکوفایی فرهنگ جهانی به شکل چشمگیری موثر باشیم. ولی متاسفانه این کار را نمیکنیم و به اعتقاد من نگاهی مشارکت آمیز به فرهنگ جهانی نداریم و این نگاه باید از بین برود.
در زمینهی مسائل فرهنگی ما همچنان از آیینهای بسیار تصویری زیبا و نمایشی و خیلی خوبی برخورداریم و چنانچه این آیینها را در قالب مستندهای مردمشناختی بسازیم، قطعا خیلی بیشتر از فروش سینمای داستانی برای ما ارز خواهد آورد. برای اینکه دنیا تشنهی فرهنگ است و در شرایطی قرار دارد که زیر تهاجم لجام گسیخته رسانههای ماهوارهای، خرده فرهنگها دارند روزبه روز از بین میروند. و به همین خاطر در دیداری که با دبیر سابق جشنوارهی سینما دوریل فرانسه داشتم از این مسئله به عنوان یک بلای اجتماعی یاد کردم و او با تاسف سری تکان داد و گفت: "من هم با شما هم عقیده هستم و ما هم از این بلا بینصیب نماندهایم." در چنین شرایطی وقتی ما موضوعی را مستند میکنیم آن را ثبت کرده و از فراموشی نجات میدهیم و این به اعتقاد من خیلی میتواند موثر باشد.