متولد ۱۳۵۷ است و فارغ التحصیل کارگردانی سینما. از سال ۸۰ و همزمان با تحصیل به کار در سینمای مستند پرداخت و دستیار و برنامهریز فیلمسازانی مانند مسعود امینی تیرانی، احمد میراحسان و پیروز کلانتری شد. تا کنون چهار فیلم مستند را کارگردانی کرده و از سال ۸۷ بیشتر در حوزهی پژوهش در فیلم مستند متمرکز شده؛ آخرین پژوهش او برای فیلم مستند خاک حافظه تندیس بهترین پژوهش از سومین جشنوارهی سینما حقیقت و تندیسی به همین عنوان از چهارمین جشن مستقل مستندسازان از خانهی سینما دریافت کرد. از همین سال هم با سایت پیک مستند شروع به همکاری کرد. اما از دو سال پیش سایت تخصصی دیگری برای سینمای مستند تاسیس کرد.
چه شد که پس از همکاری با صافاریان در پیک مستند، سایت دیگری تاسیس کردید؟
پس از مدتی احساس کردم چیزی که دنبال آنم در پیک مستند اتفاق نمیافتد. از سویی فکر میکردم بخشهایی که بیشتر مد نظرم است از جمله اتفاقهای روز در عرصهی سینمای مستند بازتاب خبری در آن نمییابد. این شد که به دنبال طراحی و راهاندازی سایت رای بُن مستند رفتم.
نام رای بُن مستند از کجا میآید؟
رای بُن به معنای درخت اندیشه است، رای یعنی اندیشه و بُن یعنی ریشه و درخت. بنیانگذاران این سایت به جز من، دو دوست دیگرم تورج خامنهزاده و محمد شیشهچیها هستند. هر کدام از ما دغدغههایی داشتیم. دو دوست دیگر علاقه به مجسمهسازی و عکاسی داشتند و فکر کردیم علاقههای جداگانهی ما سه نفر میتواند مبنایی باشد برای تاسیس سه سایت که هر یک از حلقههایش آن دو حلقهی دیگر را پشتیبانی میکند: رای بُن مستند، گالری عکس رای بُن و مرکز هنری رای بُن، که این آخری یک سایت مرکزی است.
تعریف و هدف سایت را هم بگویید.
پس از قطع همکاری با پیک مستند، یک دورهی شش هفت ماهه در مورد سایتهای اینترنتی تحقیق کردم و به این نتیجه رسیدم که بهتر است سایت طراحی سادهای داشته باشد و اساس کار یک نگاه پژوهشی- آموزشی و اطلاع رسانی باشد. کار ما در رای بُن اطلاع رسانی نیست و تاکید من بیشتر روی افزودن به بنیهی پژوهشی در ادبیات سینمای مستند است.
به عنوان نمونه شما ببینید پس از چاپ کتاب فرهنگ فیلمهای مستند سینمای ایران (مسعود مهرابی) در سال ۱۳۷۵، تا کنون حتی یک برگ فیش هم به آن افزوده نشده، در حالی که هر سال مستندهای بسیار زیادی تولید میشود و ما جایی برای ثبت این تولید و تحولات نداریم. یک هدف ما این است که چنین اطلاعاتی در سایت گرد بیاید. ضمنا بجز یکی دو مجله، باقی رسانههای حرفهای هم فضایی برای سینمای مستند ندارند.
با بررسی سایتهایی که سراغشان رفتید، به ویژه سایتهای خارجی، به چه نتیجههایی رسیدید؟
در یک بخشهایی ما اصلا با آنها قابل مقایسه نیستیم. خبرهای این سایتها تقریبا به روزتر است، مراکز گوناگون از آنها حمایت میکنند و از نظر تولید محتوا، مقاله و گفتوگو از ما خیلی جلوترند. چون درآنجا فیلم مستند روی اکران است یا در بازار ویدئویی عرضه میشود.
نویسندگان سایتهای خارجی حرفهایاند یا مانند اغلب ما مجانی کار میکنند؟ آیا خود این سایتها در آمدی دارند؟
تحقیقی در این باره نکردهام؛ اما تا آنجا که میدانم بخشی از درآمد سایتهای سینمای مستند با جلب آگهی تامین میشود و بخش دیگر هم از طریق موسسههای مرتبط با سینمای مستند یا از طریق تامین سرمایه از موسسههای فرهنگی- هنری. مثلا برای ورود به سایت شبکهی مستند اروپا (EDN) به نام کاربری و رمز عبور نیاز هست و کاربران باید از پیش مبلغی را پرداخت و عضو آن شده باشند.
با چه تعداد نویسنده ارتباط منظم کاری دارید؟
ما نویسندهی ثابتی نداریم. کارهای اجرایی سایت را خودم انجام میدهم، اما نویسندگان ثابت مستند اصولا بسیار محدودند؛ مثل روبرت صافاریان، پیروز کلانتری، احمد میراحسان، همایون امامی، محمد تهامینژاد و خود شما. اما اینها هم معمولا سر تاریخ معینی نمینویسند. زیرا اغلب دغدغههای دیگری دارند. رای بُن مستند از طریق این طیف ثابت و یک طیف غیر ثابت مترجم و نویسنده مطالب خود را تامین میکند. بعضی از مطالب را خودم مینویسم، ترجمه و مصاحبه میکنم. برخی دیگر از مطالب سایت هم بازخوانی مطالبب منتشر شده در مجلهها و کتابهایی در این زمینه است که برای اهل پژوهش یک منبع کمکی بسیار مهم به شمار میآید، چون به راحتی در دسترس نیستند.
آیا امیدی دارید که برای تامین هزینههای سایت منبعی پیدا کنید؟
این اتفاق میتواند بیفتد. به تازگی در یک سایت مطلبی خواندم که نشان میداد شمار کتابهای دیجیتالی هنوز خیلی کم است، و هنوز بیشتر مطالعات مردم جهان از طریق منابع چاپی تامین میشود. اما معتقدم روز به روز بر تیراژ این نوع انتشارات دیجیتالی و استفاده از اینترنت افزوده خواهد شد. در ایران خیلی از سایتها از طریق اسپانسر و جذب آگهی روزگار میگذرانند. تا به امروز شخصا هنوز برای جذب آگهی هیچ اقدامی نکردهام، ضمن اینکه همهی کار من ادارهی صرفا سایت نیست، راستش پژوهش برای فیلمهای مستند و مستندسازی دیگر وقتی نمیگذارد.
با ریتم تند خواندن مطالب در سایتها گاهی مطالب مهم و تحلیلی هم سرسری خوانده میشود. این طبیعت سایت خوانی است و شاید باعث شود لذت خواندن از خواننده گرفته شود. نظر شما در مورد این تفاوت و محدودیت نویسندگان رسانههای دیجیتال برای هماهنگی خود با این ریتم، چیست؟
سعی میکنیم این را مراعات کنیم، اما در جاهایی هم نمیتوانیم. بسیاری اوقات که مستند خوبی ساخته میشود و هیچ رسانهی کاغذی به آن نمیپردازد، من نمیتوانم به خاطر تنگی فضای رسانهی دیجیتال از خیر توجه کافی به این فیلم خوب بگذرم و در نتیجه ناچار میشوم از استانداردهای رسانهی دیجیتال دوری کنم. در هر حال برای من خیلی مهم است که فلان دانشجو یا پژوهشگر مطالب تحلیلی مورد نظر خود را از طریق این سایت پیدا کند.
چه سهمی از سایت شما به خبر و گزارش، چه مقدار به تحلیل، و چه مقدار به ترجمه و... اختصاص دارد؟
تقسیم بندی خاصی نداریم. از آبان ۸۸ تا آبان ۸۹ تقریبا هر روز خبرها و هر دو روز مطالب تحلیلیمان را به روز کردهایم؛ در مورد سینمای مستند ایران فعال برخورد میکنیم، اما در زمان یک اتفاق خارجی مهم، شاید تا دو سه هفته مطالب سایت روی آن متمرکز شود.
مطاب خارجیتان نسبت به پیک مستند و و مستند بیشتر است، اما آنها بیشتر روی سینمای مستند ایران متمرکزند.
اتفاقا میخواهیم از این به بعد ترجمههای بیشتری در سایت بگذاریم. با اینکه تا حدودی با شما موافقم ولیگاه مطالبی در واکنش به سینمای مستند ایران در رای بُن گذاشتهایم که در سایتهای دیگر کمتر میبینیم، که البته این هم تنها یک بخش از مطالبمان است. از سوی دیگر به این هم توجه کنیم که اصلا مگر چند نویسندهی تخصصی در زمینهی سینمای مستند داریم؟ مگر چه قدر میشود از این جمع محدود مطلب گرفت؟
چرا برای سایتتان پیغامدان نگذاشتهاید؟
راستش به عمد! چون از یک طرف برخی پیامها ممکن است اسباب دردسر بشود و اصلا مدیریت انتخاب پیغامها یک کار ویژه میطلبد، و از سوی دیگر مخاطب رسانههای مجازی چندان علاقهای به مشارکت در بحثهای تخصصی نشان نمیدهد. تعداد اندک پیغامها در سایتهای فیلم مستند دلیلی بر این مدعاست. شاید هم این امر بر میگردد به این که ما اهل سینمای مستند، یعنی مخاطبان حرفهای این سایتها، عادت نداریم در عرصهی مالوف خود فعالتر حاضر شویم. این میتواند انتقادی از خودمان باشد و محملی برای یک بحث آسیبشناسانه. به جرات میتوانم بگویم اگر ناگهان یکی از سایتهای فیلم مستند تعطیل شود کمتر کسی به گردانندگانش زنگ خواهد زد که پرس و جو کند چه اتفاقی افتاده است.
این گفتوگو ابتدا در ماهنامهی فیلم (شمارهی ۴۳۶ دیماه ۹۰) منتشر شده است.