سیاستگذاریهای فرهنگی و اجتماعی و تغییرات متناوب و ناگهانی متولیان فرهنگی در ایران، همواره بیش از کشورهای دیگر در اعطای جوایز و ارزشگذاریهای فرهنگی نقش داشته است، به طوری که غالباً ارزش انتخاب و جوایز را تا اندازهای زیر سوال میبرد. با این حال جشنواره ششم سینما حقیقت و بعد از آن جشنواره فیلم فجر شاهد مستند بلند و ارزشمند رودخانه لیان ساخته رامتین بالف بود که حتی پیش از بردن جایزهاش، تحسین تماشاگران، فیلمسازان و منتقدان را به همراه داشت.
شتابزدگی مستندسازان ایرانی و تنها دغدغه ثبت تصاویری که فردا شاید نباشد یا امکان ثبت شدنش نباشد، همچنین محدودیتهای مالی، تجهیزات و امکانات رفاهی مخصوصاً در مناطق غیرمسکونی و صعبالعبور، غالباً سوژههای زیستمحیطی را بیش از سوژههای دیگر دستخوش تباهی و نابودی میکند. از این رو علاقهمندان مستندهایی از این دست با مستندهای وطنی ارتباط خوبی برقرار نمیکنند. با این حال زیست بومهای سرزمین لیان توانسته دستمایه مستندی جدی و قوی و با تصاویری شگفتانگیز در سینمای ایران باشد.
ساخت این مستند برتر بیش از دو سال و در همه فصول انجام شده. اگرچه پژوهش و مکانیابی آن به زعم کارگردان به سالهای آغازین دهه ۸۰ شمسی بازمیگردد. سختکوشی برادران رامتین و رشاد بالف از استان بوشهر در به ثمر رساندن پروژه رودخانه لیان ارزشهای این مستند را دو چندان میکند، چراکه ثبت تصاویر هوایی و زیر آب با کمترین تجهیزات انجام شده و همچنین تصویربرداری از حیات وحش آسیبدیده از شکار فروان، بسیار دشوارتر است از تصویربرداری در زیستگاههایی که بهتر و جدیتر حفاظت شدهاند؛ جایی که جانداران آسیبپذیر و رو به انقراض با کوچکترین صدا و حرکتی برای بقا میگریزند تا شکار تصویر را بر خلاف شکار جانشان سخت کنند!
سرزمین فروزان لیان نامی است که عیلامیها ۴۰۰۰ سال پیش بر این منطقه گذاشتهاند. تصاویر خلاقانه، تکنیکی و همچنین باشکوه هوایی بیسابقه یا حداقل نادر در سینمای ایران، حیات مسیر رودخانههایمند و حله را دنبال میکند و جزایر نخیلو،ام الگرم و تهمادون را زیر پا میگذارد.
با اینکه تصاویر هوایی این فیلم با هلیکوپتر معمولی و سنگین برداشته شده که طبعاً اینرسی و تکان بیشتری دارد و با اینکه تجهیزات سوار ناشده بر هلیکوپتر قاعدتاً باید بر کیفیت تصاویر اثر بگذارد، اما خلاقیت تکنیکی فیلمساز و تصویربردار، تصاویر با کیفیت و خوبی را در معرض دید تماشاگران قرار میدهد.
شجاعت تصویربردار هموطن ما، چه هنگام تصاویر هوایی در حالی که از کف سوراخ تعبیهشده در هلیکوپتر آویزان میشده و چه در اعماق خطرناک آبها، جایی که عروس دریایی را با دوربینش در برگرفته، ستودنی است. اگرچه هدف و غایت چنین مستندی، نمایش طبیعت شفابخش اما آسیبپذیر سرزمین فروزان لیان به نظر میرسد، اما تدوین مناسب و هوشمندانه دو دستاورد گرانبهاتر هم به همراه داشته است؛ نخست اینکه تدوینگر با کنار هم قرار دادن تصاویر جانداران، نوعی فراوانی در حیات وحش منطقه به نمایش گذاشته که البته روزگاری موجود بوده و امروز به سبب صید بیرویه و همچنین نامناسب شدن زیستگاه در پی خشکسالی و آلودگی از بین رفته است. این جغرافیای رویایی و ساخته اندیشه مستندساز که همچنان بیش از پیش رو به انقراض است، رویکرد هوشمندانه مستندساز را به خوبی تبیین میکند. دوم چینش نماها و کاتهای حسابشدهای که یک مستند زیستمحیطی را تبدیل به مستندی شاعرانه، عمیق و الهامبخش کرده است؛ کات عروس دریایی درخشان به ماه درخشنده یا کات پرواز به غروبی زیبا و یا ارجاعاتی همچون قطع آرامش و حیات رودخانه با هیاهوی عبور کامیون یا بازی چنگر تنها با پوکه پلاستیکی فشنگی که شاید تنها جفتش را کشته باشد!
انتخاب موسیقی و جایگزینی آن در فیلم اگرچه عالی و از دلایل قدرت این مستند است، اما به سبب نقض قانون کپیرایت ممکن است نمایش موفق این مستند را در خارج از مرزها با مشکل مواجه کند. اما به هر تقدیر موسیقی عالی به شکل حیرتانگیزی ریتم بیعیب این مستند را رقم زده و مجموعه تصویر-صدا را به اوج رسانده است.
حرکت سریع هلیکوپتر و نماهایی باز با پنهای رقصنده و شورانگیز موجب ایجاد وجد و تاثیر غیرقابل اجتناب این تصاویر است. حرکت بسیار سریع هلیکوپتر همچنین به مدرنسازی این مستند انجامیده که نخست به سبب ذات سرعت است و دوم به سبب ایجاد کمپوزیسیونی بافت مانند به مثابه تابلویی آبستره و موزون که به هیچ وجه نمیتوان آن را تصادفی انگاشت.
سکانس پایانی نمادین و برجسته با نمایش سایه حشرهگون هلیکوپتر بر سرزمینی که در طول فیلم پیموده است، شاید اشاره به کوچکی تکنولوژی بشر در برابر عظمت بیپایان آفرینش، طبیعت و سرزمینی باشد که انسان با نادانی، غرور و ندانمکاری به نابودیاش همت گماشته؛ نمادی از تاریکی سایهوار در برابر نور، حقیقت و درخشندگی که بیشک برای یک مستند، پایانی بجا، تفکر برانگیز و بهیادماندنی است.