در سومین روز برگزاری هفتهی فیلم مستند، فیلمهای مهرا (حسن نقاشی)، پنجرهی شرقی (محسن رمضانزاده)، معلم، فرشتهای روی شانهی من (آزاده بیزار گیتی)، یک آن (رایا نصیری)، سلاطین خیابانها (پالیز خوشدل و زینب تبریزی) و دهنمکیها (پگاه آهنگرانی) به نمایش گذاشته شد.
در میان آثار به نمایش درآمده در روز گذشته، فیلم مهرا به کارگردانی حسن نقاشی از جمله آثار منتخب پانزدهمین جشن سینمای ایران بود که پیش از این جایزهی بهترین کارگردانی فیلم کوتاه مستند را به خود اختصاص داده بود. در بخش نخست برنامهی روز گذشته ابتدا این فیلم در کنار پنجرهی شرقی (محسن رمضانزاده) به نمایش گذاشته شد و سپس در غیبت محسن رمضانزاده، حسن نقاشی در جلسهی نشست با فیلمسازان حاضر شد و به پرسشهای حاضران در جلسه پاسخ گفت.
نقاشی در ابتدای این جلسه با انتقاد از کمتوجهی منتقدان سینما به مستندهایی که دربارهی تاریخ کهن ساخته میشود گفت: "معمولاً منتقدان نسبت به ساختار و ضرورت وجودی این گونه فیلمها توجه چندانی نشان نمیدهند. البته گاهی وقتها همکاران مستندساز با گفتهها و حمایتهایشان از این نوع فیلمها باعث دلگرمی میشوند اما به طور کلی، سینمای مستند در فهرست برگزیدههای سالانهی اهل مطبوعات، از کمرنگترین جایگاه برخوردار است."
نقاشی افزود: "ساخت این نوع فیلمها حساسیت و دقت فراوانی میطلبد؛ و این در حالی است که منتقدان ایرانی برخلاف همکاران خود در همهجای دنیا به این گونه سینما لقب سینمای موزهای دادهاند!".
وی در بخش دیگری از سخنان خود به حمایت از این نوع سینما پرداخت و گفت: "این نوع سوژهها همیشه در کنار عناصری نظیر فرهنگ و تمدن حضور دارند و همواره در طول تاریخ، کاربرد خود را حفظ کردهاند." نقاشی با اشاره به اینکه در فیلم خود به باورهای مردم یزد دربارهی کویر پرداخته گفت: "در زمانهای که کلانشهرهای بزرگ، به تدریج هویت خود را از دست میدهند مردم شهر کویری یزد در کنار مراقبت از اصالت سنتی، از ریشههای اساطیری، قومی و ملی خود نیز محافظت کردهاند."
وی افزود: "تمام تمدنهای بزرگ در زمینهی اسطوره و تمدن، رسالههایی دارند و از این زاویه، بهترین اطلاعات موجود و مکتوب، نوشتههای اساطیری است." نقاشی در بخش دیگری از این نشست گفت: "در ایران کهن، توحیدیترین دین رواج داشته که به اسلام هم خیلی نزدیک و شبیه بوده است. به همین دلیل معمارانی که در طول تاریخ به اسلام گرویدهاند شیوهی ایرانیبودن خود را به معماری سنتی پیوند زدهاند. و نتیجهی این پیوند، مسجدهایی است که بیش از آنکه فرم اسلامی یا عربی داشته باشد از عناصر ایرانی برخوردار است."
وی همچنین با اشاره به اهمیت تحقیق و ضرورت نگارش فیلمنامه در تولید آثار مستند گفت: "در ساخت فیلمهای مستند، نگارش فیلمنامه به شیوهی کلاسیک، دست و پاگیر، و اینگونه نگارش تا حدودی هم غیر ضروری است. در ساخت سوژههایی که به موضوعهای باستانی میپردازد بازبینی محلهای تصویربرداری از اهمیت فراوانی برخوردار است و نقشه و نحوهی نزدیک شدن به موضوع اصلی را به فیلمساز نشان میدهد."
حسن نقاشی در ادامهی این نشست، با انتقاد از مدیران سازمان میراث فرهنگی و بیتوجهی آنها به ضرورت ساخت فیلمهایی مشابه مهرا گفت: "در حال حاضر یکی از عمدهترین مشکلات سینمای مستند مسالهی بودجه و سرمایهی تولید فیلم است؛ اما برای فیلمسازانی که در عرصهی مستندهای تاریخی فعالیت میکنند دریافت مجوز تصویربرداری از بناهای تاریخی که توسط مدیران سازمان میراث فرهنگی صادر میشود از دریافت بودجه هم مهمتر و مشکلتر است!"
بخش بعدی سومین روز از این هفتهی فیلم، نمایش مستندهای فرشتهای روی شانهی من (آزاده بیزار گیتی)، یک آن (رایا نصیری) و برگزاری جلسهی دیدار با سازندگان این آثار بود که با وجود سرمای هوا و تعطیلات آخر هفته، استقبال چشمگیر علاقهمندان سینمای مستند را به همراه داشت.
در جلسهی گفتوگو با فیلمسازان که سازندگان هر دو فیلم حضور داشتند آزاده بیزار گیتی با اشاره به اینکه این مستند تنها یکی از بخشهای مجموعه مستند ما تنها نیستیم به تهیهکنندگی مرتضی ندایی است گفت: "ساخت یک فیلم دربارهی یک بیمار و بیماری او که در عین حال جذاب و قابل تعمق هم باشد برای من خیلی اهمیت داشت. به همین دلیل شخصیت اصلی فیلمم را از میان شصت بیمار کلیوی که با آنها ملاقات داشتم انتخاب کردم."
وی گفت: "کار کردن با بیمارها و ساخت فیلم دربارهی آنها به مراتب دشوارتر از ساخت و تولید مستندهای پرتره است. بیماری که حاضر میشود جلوی دوربین یک فیلم مستند ظاهر شود گاهی وقتها حوصله و تحمل خودش را هم ندارد؛ چه رسد به تحمل کارگردان و سماجت دوربین و گروه سازندهی فیلم!" بیزار گیتی که در فیلم خود به زندگی یک دختر جوان که بیمار کلیوی است پرداخته افزود: "تمام تلاشم این بود که با شخصیت اصلی ماجرا ارتباط عمیق برقرار کنم. بنابراین ساعتها پای درد و دل و حرفهای او مینشستم تا بتوانم او را بهتر بشناسم. پس از مدتی، رفاقت و اعتمادی میان ما به وجود آمد و فضایی به وجود آورد تا بتوانم به درونیات او رسوخ کنم و پای عواطف، خاطرهها و دیدگاههایش بنشینم."
وی گفت: "از آنجا که تحقیق و نگارش فیلمنامه به صورت همزمان انجام میشد سعی میکردم بر اساس وجوه دراماتیک زندگی شخصیت اصلی داستان، نگارش فیلمنامه را پیش ببرم. البته قلبم گواهی میداد صحنههایی که روی کاغذ نوشته میشود در عمل نیز تاثیرگذار از کار در خواهد آمد و امروز خیلی خوشحالم که تا حد زیادی به این خواسته دست پیدا کردهام."
رایا نصیری، کارگردان مستند یک آن نیز در بخشی از این جلسه با اشاره به زمان طولانی فیلم خود گفت: "شاید ضرباهنگ این مستند کمی کُند به نظر برسد، ولی لازم بود در طول فیلم، مکثهایی داشته باشم و ساختار کار این اجازه را به من داده بود."
نصیری که در فیلم خود، ضمن بررسی موردی یک حادثه، به موضوع حساس خشونت در جامعهی امروز ایران پرداخته در بخش دیگری از این نشست، با تشکر از کسانی که در تالار نمایش به صورت ایستاده یک آن را تماشا کرده بودند گفت: "این ماجرا را یکی از دوستانم که در بخش حوادث یکی از روزنامههای صبح کار میکند برای من تعریف کرد. کنجکاو شدم و تصمیم گرفتم هر طور شده دربارهی آن فیلم بسازم. این پروسه حدود سه سال و نیم زمان برد و در طول این مدت هیچکس از تولید این فیلم حمایت نکرد."
وی در ادامه گفت: "ساختار فیلم این اجازه را به من داده بود که در بعضی قسمتها که حرفی برای گفتن نداشتم با استفاده از فید، آه بکشم. در حقیقت فیدهایی که در فیلم وجود دارد تجسم آه است؛ آه منِ فیلمساز!"
نصیری گفت: "قلباً دوست داشتم بچههایی که در فیلم حضور دارند مرتکب گناه نشده باشند و این نکته در خود فیلم هم دیده میشود. اما به هر حال در طول مدت زمانی که یک آن ساخته میشد حس و حال متفاوتی را پشت سر گذاشتم که باعث شد رنجش و عصبانیت از این موضوع را کنار بگذارم و کمی آرام شوم. از این تجربه حتماً در ساخت فیلمهای بعدی استفاده خواهم کرد."
صحبتهای مرتضی ندایی، تهیهکنندهی مجموعهی ما تنها نیستیم که فیلم فرشتهای روی شانهی من یکی از قسمتهای آن به حساب میآید و همچنین قدردانی از او در حاشیهی این نشست، بخش دیگری از جلسهی پرسش و پاسخ در روز گذشته بود. در این بخش، ندایی که در میان تماشاگران نشسته بود با اشاره به تاثیر تلویزیون بر سلیقهی عموم مخاطبان گفت: "آنچه در طول سالهای اخیر کمبود آن احساس میشود سینمایی است که تنها قدری مشاهدهگر باشد و بتواند بدون ارائهی قضاوت، حرف خود را در معرض دید و تماشای مخاطب قرار بدهد."
در پایان این نشست، مرتضی ندایی، تهیهکنندهی مستند فرشتهای روی شانهی راست من به روی صحنه فرا خوانده شد تا هدیهی خود را از دست محمدرضا مقدسیان، رییس انجمن مستندسازان سینمای ایران دریافت کند.
گفتنی است در سومین و آخرین بخش از برنامهی روز گذشتهی هفتهی فیلم مستند، فیلمهای سلاطین خیابانها (پالیز خوشدل و زینب تبریزی) و دهنمکیها (پگاه آهنگرانی) به نمایش گذاشته شد. در انتهای این بخش، به احترام تماشاگرانی که در ازدحام تالار نمایش، ایستاده فیلمها را تماشا کرده بودند از برگزاری نشست پرسش و پاسخ صرفنظر شد و فیلمسازان از علاقهمندانی که موفق به تماشای فیلمها نشده بودند دعوت کردند تا در سانس بعدی و دیگری فیلمها را ببینند.
شایان ذکر است امروز جمعه (چهارم آذر) در چهارمین و آخرین روز از برگزاری هفتهی فیلم مستند این آثار به نمایش گذاشته خواهد شد: سبز، سفید، سرخ (سیدمحمدرضا هاشمیان)، خلیج فارس (اُرُد عطارپور)، اتاق امن (آیدا پناهنده و ارسلان امیری)، خانهی قمرخانم (آیدا پناهنده)، اصل کپی برابر اصل (حمیده رضوی) و پیر پسر (مهدی باقری).