شامگاه یکشنبه بیستم مردادماه سالن سینماحقیقت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، شاهد نمایش و نقد و بررسی «چنارستان» تازهترین مستند هادی آفریده بود.
به گزارش روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، استقبال علاقهمندان و مخاطبان سینمای مستند از «چنارستان» به حدی بود که با وجود نمایش همزمان این فیلم در سالن انتظار و سینما، تعدادی از تماشاگران مجبور شدند بهصورت ایستاده یا نشسته روی زمین به تماشای فیلم بنشینند.
دکتر حجت الله ایوبی ریاست محترم سازمان امور سینمایی و احمد مسجدجامعی ریاست محترم شورای شهر تهران نیز از تماشاگران ویژه این فیلم مستند بودند.
پس از پایان نمایش «چنارستان» جلسهی نقد و بررسی این فیلم با حضور هادی آفریده (کارگردان)، محمد تهامینژاد (کارشناس) و ناصر صفاریان (مجری برنامه) برگزار شد.
در ابتدای جلسه، هادی آفریده ضمن عذرخواهی از تماشاگران، شرایط نمایش «چنارستان» را مثل شرایط ساخت آن «مشقتبار» توصیف کرد و گفت: «مراحل مختلف ساخت «چنارستان» حدود دو سال طول کشید اما اگر همراهی و همکاری گروه سازنده نبود با بودجههای محدود و ناچیزی که به ساخت اینگونه مستندها اختصاص داده میشود دشواریهای تولید فیلم بهطور حتم دوچندان میشد.»
وی سپس با اشاره به ساختار فیلم «چنارستان» گفت: «بخش عمدهای از فیلم، از علاقهی من به مسیر سبزی که از جنوب تا شمال تهران و در حاشیهی خیابان ولیعصر (عج) وجود دارد ناشی شده و دلم میخواست این علاقه که به نسل من و هم چنین نسلهای پیش گره خورده را به فیلم منتقل کنم.»
آفریده همچنین گفت: «مردم کوچه و بازار بهدلیل خاطراتی که از این خیابان قدیمی دارند حتی بیشتر از سایر خیابانهای تهران نسبت به آن تعصب دارند. به همین دلیل امیدوارم «چنارستان» به تعصب و علاقهی مردم به این خیابان خاطرهانگیز خدشهای وارد نکرده باشد.»
محمد تهامینژاد، کارشناس جلسه نیز با اشاره به ویژگیهای مستند «چنارستان» گفت: «ای کاش این فیلم که از قابلیت جذب گستردهی مخاطب برخوردار است در سالن بزرگتر و مجهزتری به نمایش گذاشته میشد. البته در نهایت، تماشاگران اینگونه سالنهای کوچک مثل رود به هم خواهند پیوست و جمع بزرگتری را تشکیل خواهند داد.»
وی سپس گرما و انرژی درونی را بارزترین خصلت این مستند دانست و ضمن اشاره به برخی ویژگیهای فیلم (نظیر تصویربرداری، تدوین، صدابرداری و صداگذاری) «چنارستان» را یک مستند جذاب و دیدنی دانست و افزود: «اساس فیلم، توصیف خصوصیات کالبدی خیابان ولیعصر (عج) تهران است و این ویژگیهای کالبدی، ساختمانها، درختها و همچنین بافت قدیمی و جدید شهر تهران را نیز در بر میگیرد.»
تهامینژاد سپس متغیرها را عامل تغییر بافت قدیمی شهر تهران معرفی کرد و گفت: «فیلم «چنارستان» بازتابی از سرگذشت این متغیرها و تغییرات است. تغییراتی سیاسی و اجتماعی که تغییر شکل این خیابان را رقم زده است.»
وی افزود: «فیلمساز در این فیلم عناصری نظیر ذهنیت مردم محلههای مختلف این خیابان بزرگ را انتخاب کرده و کاری کرده تا از این رهگذر، در بخشهایی از فیلم، میان خاطرات فردی و جمعی آنها با هم پیوند ایجاد شود.»
این پژوهشگر و مستندساز پرسابقه «چنارستان» را مستندی با لایههای متعدد دانست و افزود: «در این فیلم دو خط سراسری دیده میشود که شامل خود مکان و بافت تاریخی آن است؛ و البته بافت تاریخی نیز در کنار تاکید بر حوادثی که بهصورت کرونولوژیک به وجود آمده از طریق بیان خاطرات توسط افراد ایجاد میشود.»
تهامینژاد در بخش دیگری از سخنان خود دلیل شروع فیلم با نماهایی از زمین خوردن کلنگ تاسیس راهآهن تهران را شروع خیابان ولیعصر (عج) با حضور ایستگاه راهآهن دانست و گفت: «اما «چنارستان» میتوانست با اشاره به حوادث سال ۱۳۰۰ آغاز شود؛ یعنی زمانی که رضاشاه تصمیم گرفت خیابان فعلی را در حد فاصل دو کاخ خود (در جنوب و شمال تهران) بنا کند. در اختیار داشتن یک جاده اختصاصی برای تردد شخص رضاشاه و انحصار آن به مدت بیست سال (از ۱۳۰۰ تا ۱۳۲۰) موضوع جذابیست که متاسفانه در مستند «چنارستان» به آن پرداخته نشده است.»
هادی آفریده نیز ضمن پذیرش انتقاد موجود در این زمینه گفت: «تنوع وقایعی که در طول این دو دهه در این منطقه به وقوع پیوسته به قدری زیاد است که قابلیت آن را داشت تا در یک فیلم با محتوایی دیگر به آنها پرداخته شود.»
وی افزود: «ترجیح من این بود که «چنارستان» فقط به بیان حوادث تاریخی گرایش نداشته باشد و روایت تاریخی که امروز در بطن خیابان ولیعصر (عج) تهران وجود دارد نیز مورد نشانهیابی قرار گیرد.»
در این بخش از جلسه، ناصر صفاریان (مجری برنامه) ضمن اشاره به فضای نوستالژیک حاکم بر مستند «چنارستان» به طرح پرسشی دربارهی مخاطب فرضی فیلم پرداخت که سازندهی فیلم در اینباره گفت: «از آنجا که بخش مهمی از تاریخی که امروز میتوان در خیابان ولیعصر (عج) نشانهیابی کرد در اواخر دههی ۱۳۴۰ و ابتدای دههی ۱۳۵۰ شکل گرفته اشاره به این بخشها در فیلم، کمی پررنگتر از بقیهی بخشهاست.»
آفریده گفت: «حدود چهار کیلومتر از مسیر فعلی خیابان ولیعصر (عج) در شهر قدیم تهران و محدودهی حصار صفوی شکل گرفته اما متاسفانه هیچ نوع مواد تصویری دربارهی این مناطق وجود ندارد. بنابراین اگر بخشی از بار فیلم روی دوش تصویرهای نوستالژیک و موجود از این خیابان افتاده به ناچار اتفاق افتاده است.»
وی در ادامه در پاسخ به پرسش دیگری از صفاریان مبنی بر دغدغهی کاربرد جذابیت به قصد جذب تماشاگران بیشتر گفت: «برای این فیلم به صورت جدی پژوهش و تحقیق صورت گرفته بود اما واقعیت این است که بخشی از این پژوهش بهدلیل وابستگی شدید به مواد آرشیوی، قابلیت تبدیل به رویکردی تصویری را نداشت.
آفریده همچنین با اشاره به دشواری پیدا کردن مواد تصویری برای این مستند گفت: «شاید باور کردنی نباشد اما برای پیدا کردن چند عکس از مکانی که در دههی پنجاه ساخته شده چند ماه زمان صرف شد؛ چه برسد به مواردی که مربوط به بیش از نیم قرن پیش بوده است!»
وی افزود: «برخی فیلمها گاهی تا ساعتها مورد بازبینی قرار گرفته تا مثلاً یک یا چند ثانیه از آن برای فیلم مورد استفاده قرار گیرد. بخشهای دیدهنشدهیی از مستندهای کمتر دیدهشده که مخاطب در این فیلم با آنها روبهرو میشود.»
آفریده با تاکید بر اهمیت مخاطب در تماشای فیلمهای مستند گفت: «ضمن احترامی که برای شعور همهی هنرمندان و روشنفکران جامعه قائلم، دوست دارم کاری کنم تا همهی اقشار جامعه بینندهی آثارم باشند.»
وی افزود: «به نظر من طبقات پایین اجتماع هم حق دارند که فیلمهای مستند را ببینند و لذت ببرند. نکتهیی که متاسفانه در سالهای اخیر و در اغلب محصولات سمعی و بصری نادیده گرفته شده است.»
آفریده در بخش دیگری از سخنان خود گفت: «کاری که در «چنارستان» انجام شد این بود که تحقیقات انجام شده بهصورت دراماتیک ارائه شد. اما تمام دراماتیزه کردن تحقیقات پیش از شروع تصویربرداری انجام نشد و بخشی از آن هم در مرحلهی تدوین انجام شد.»
وی همچنین در پاسخ به کمرنگ بودن برداشتهای تاریخی، با اشاره به اینکه «در بخشهایی از فیلم، مسالهی اطلاعاتدهی فدای جلب و جذب مخاطب شده» گفت: «با خودم گفتم اگر «چنارستان» بتواند به تماشاگری که در خیابان ولیعصر (عج) راه میرود سوزن بزند و کاری کند تا از این پس برای دیدن درختهای سر بریدهی این چنارستان، بیشتر به داخل جوی آب نگاه کند این فیلم وظیفهی خود را به خوبی انجام داده است. با چنین تعبیری، شاید از این به بعد، خود مردم بتوانند با پژوهش میدانی به تکمیل این فیلم و پر کردن حفرههای آن کمک کنند.»
وی در بخش پایانی این جلسهی نقد و بررسی با اشاره به اهمیت نظر تماشاگران و مخاطبان در سرنوشت فیلم خود گفت: «معلوم نیست چرا استفاده از نوستالژی و کاربرد خاطرات شیرین برای ارتباط با تماشاگران به یک نقطهضعف تبدیل شده؛ در حالی که ارتباط برقرار کردن یک محصول هنری با استفاده از ابزارهای مختلف، آنهم بدون توهین به مخاطب، هیچ ایرادی ندارد.»
آفریده سپس با اشاره به نمایش حضور پررنگ مردم در شکلگیری وقایع تاریخی مختلفی که در خیابان ولیعصر (عج) به وجود آمده گفت: «بخشی از کسانی که در جلوی دوربین مستند «چنارستان» حاضر شدهاند بدون ارائهی بیان اجتماعی فراگیر، حوادث تاریخی را از صافی خاطرات شخصی خود عبور دادهاند تا آنها را به خاطرات جمعی تماشاگران فیلم گره بزنند.»
این مستندساز در پایان جلسه و پس از قدردانی از تلاشهای مادر خود در شکلگیری و تولید این فیلم گفت: «امیدوارم این فیلم بتواند کاری کند که از این پس بیش از گذشته به ریشههای خود توجه کنیم و از قطع شدن درختها ناراحت و غمگین شویم.»
وی افزود: «سالها پیش استاد بهرام بیضایی در پاسخ به پرسشی مبنی بر زمان ملی شدن سینمای ایران گفته بود: «زمانی که درخت سایهی سر را نبرند و جای آن، علف بندانگشتی نکارند!» آرزوی من هم این است که در روزگار ما هیچ درختی سر بریده و هیچ علفی زیر پا له نشود.»
سخنان محمد تهامینژاد نیز پایانبخش جلسهی نقد و بررسی بود. وی در این بخش با اشاره به اینکه از نظر او فیلم «چنارستان» یک اثر نوستالژیک به حساب نمیآید گفت: «از نظر من این فیلم مستند یک اثر بسیار جذاب بود که قابلیت آن را دارد تا در نمایشهایی گستردهتر موفقیتهای بیشتر و قابلتوجهتری به دست بیاورد.»