کارگردان مستند شوری دگر معتقد است فضای خاکستری در میان مدیران و فیلمسازان نتیجهی حس نکردن ضرورت تاریخی سینمای مستند است.
کاوه بهرامی مقدم با یادآوری لزوم اختصاص سالن سینمایی برای نمایش فیلمهای مستند، گفت:" به نظرم توقع زیادی نیست که یک سینما در پایتخت به سینمای مستند و نمایش فیلمهای این سینمایی اختصاص پیدا کند. این مساله جز ضروریات فرهنگی است و حتی اگر فیلمهای مستند در سانسهای سینمای شهرستانها هم اکران شود، عجیب نیست."
وی ادامه داد:" اگر از سینمای مستند استقبال نمیشود دلایل متعددی دارد. از طرفی تشنگی مخاطبان به سینمای مستند وجود دارد و از طرفی دیگر به دلیل انجام نشدن کار فرهنگی روی مخاطبان انجام نشده است. ما هنوز فرهنگ فیلم مستند نگاه کردن را در جامعه تجربه نکردهایم. اگرچه گاهی به صورت فردی و گروهی مستندسازان سراغ سینمای مستند میروند اما برای پر مخاطب شدن این نوع سینما باید آشتی ملی صورت بگیرد."
کارگردان مستند گنبد دوار با اشاره به نحوهی اطلاع رسانی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برای اکران فیلمهای مستند، عنوان کرد:" اطلاع رسانی باید در مراکز فرهنگی و هنری و دانشکدههای سینمایی صورت بگیرد تا حداقل جوانان علاقهمند به این سینما بتوانند از نحوهی فیلمها و عنوان آنها با خبر شوند. ما باید مخاطب را به شیوهی محترمانه به این سینما دعوت کنیم و به همان صورت هم او را تربیت کنیم. اگر قرار باشد برای دعوت مخاطبان به سینمای مستند به خانهی تکتک آنها هم برویم و این اطلاعرسانی را به صورت تک نفره انجام دهیم دور از ذهن نیست؛ چرا که از همان ابتدا در این زمینه تلاشی نکردهایم و کار فرهنگی روی مخاطبان روی نداده است."
بهرامی مقدم همچنین افزود:" اگر از همان کودکی بچههایمان را با سینما آشنا میکردیم و به آنها یاد میدادیم که سینمای مستند چیست و چه تفاوتی با گونههای دیگر سینمایی دارد، الان نباید با سالنهای خالی از جمعیت فیلمهای مستند مواجه میشدیم؛ اما حالا که زمینه و بستر برای این سینما فراهم نشده است به جای توقع داشتن، باید زمینه را آماده کنیم."
وی با یادآوری کمکاریهای مستندسازان در زمینهی تبلیغات فیلمهایشان و حمایت از فیلمسازان دیگر در جشنوارههای مختلف گفت:" گاهی پیش میآید که حسادتهای برخی از فیلمسازان مانع از رشد و پیشرفت سینمای مستند میشود. مثلا در جشنوارهی سینماحقیقت مستندسازان برای دیدن مستند خودشان در سالن حاضر بودند، اما برای دیدن فیلمهای دیگر وقت نمیگذاشتند." بهرامی مقدم ادامه داد:" به طور کلی فضایی خاکستری در میان مدیران و فیلمسازان دیده میشود که نتیجه آن حس نکردن ضرورت تاریخی سینمای مستند است. به خاطر همین است که روی این سینما به اندازهای که باید کار نشده است."
کارگردان مستند من با خدا حرف میزنم به نامهی اخیر انجمن مستندسازان به شمقدری اشارهای کرد و توضیح داد:" مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی باید با صنعت سینمای ایران ارتباط مستقیم داشته باشد. سینمای مستند را مستندسازان شکل میدهند؛ پس مرکز برای تصمیمگیری در این زمینه باید به انجمن مستندسازان رجوع کند و با صنوف ارتباط داشته باشد. سینمای مستند در کشور ما قبل و بعد از انقلاب اسلامی مخاطب نداشته است و برای پیدا کردن راه حل این مشکل مرکز گسترش باید با مستندسازان وارد تعامل شود. نباید هر مدیری که روی کار میآید بر اساس تجربههای خودش آن سازمان را جلو ببرد. سیودو سال است که هر کس منشور خودش را در مورد سینمای مستند میخواند و با این پراکندگی انتظار نتیجه دادن این سینما بعید است."
وی همچنین افزود:" تلویزیون با نمایش برخی از مستندهای اجتماعی مشکل دارد و ما هم دیگر اصراری در این زمینه نمیکنیم. اما تکلیف مستندهای حیات وحش و طبیعت چه میشود؟ آیا آنها هم امکان پخش از تلویزیون را ندارند؟ با وجودی که شفیع آقامحدیان ریئس مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی از تلویزیون آمد و با مدیران صدا و سیما روابط خوبی داشت، اما در زمینهی نمایش مستند از تلویزیون اتفاق ویژهای نیفتاد." بهرامی مقدم در پایان گفت:" ما همچنان منتظر پخش بهترین مستندهایی که در سال ساخته میشوند از طریق تلویزیون هستیم. این تنها راهی است که میتواند مردم را متوجه سینمای مستند کند."