محمد تهامینژاد معتقد است که انتقال تجربیات نسل گذشتهی مستندسازان به نسل سوم این حرفه، یکی از ضرورتهای سینمای مستند است.
تهامینژاد در گفتوگویی تاکید کرد که مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و یا انجمن مستندسازان باید با برگزاری کلاسها و همایشهای تخصصی، ارتباط بین نسلها را برقرار کرده و از طریق دعوت اساتید شناخته شدهی مستندسازی دنیا به ایران، به پُر شدن شکاف بین نسلها کمک نمایند. وی افزود: "در چند سال گذشته با برگزاری سمینارهای متعدد جامعهشناسی و انسانشناسی، برخی از مستندسازان در جریان مباحث تازهای قرار گرفتهاند. البته در کنار این همایشها، فیلمهای مستند هم بهنمایش در میآیند؛ اما مباحث نظری حول محور فیلمهای مستند شکل نمیگیرد. یعنی هنوز جریانی همپای علم مردمشناسی در ایران بهوجود نیامده است. البته کوششهایی در این زمینه انجام شده و فکر میکنم که در آینده، با افزایش مقالهها و کتب تخصصی، مستندسازان ما بتوانند در عرصههای تخصصیتر و مباحث مطرح دنیا وارد شوند."
وی برگزاری این همایشها را عاملی دانست که میتواند توجه نسل سوم مستندساز را جلب کند و یک جریان سراسری میان دانشگاهها، اساتید و مستندسازان بهوجود آورد. تهامینژاد درخصوص سیر تحول کتب سینمای مستند نیز گفت: "در سالهای پیش از دههی ۶۰ تعداد کتابهایی که بهطور ویژه به سینمای مستند میپرداختند بسیار اندک بود، اما پس از انقلاب اسلامی، ما به منابع دست اول سینمای مستند دنیا دست یافتیم و فیلمسازان در جریان تحولات سینمای مستند قرار گرفتند. البته درگذشته، مقالههای معدودی مانند مقالهی دکتر افشار نادری دربارهی سینمای مردمنگاری و فیلم مستند علف وجود داشت؛ اما این مقالهها نمیتوانستند جریانی بهوجود بیاورند و بهطور کلی ما از تئوریهای سینمای مستند دور بودیم."
او افزود: "البته مستندسازان ما کاملا از جریان تئوریهای سینمای مستند غافل نبودند، بلکه آنها بهدلیل تحصیل در کشورهای دیگر، با سبکها و شیوههای فیلمسازی روز آشنا بودند و آنها را از طریق کارهایشان انتقال میدادند." تهامینژاد همچنین تاثیر جریانات اجتماعی را در پیشرفت سینمای مستند یادآور شد و گفت: "البته خود جریانات اجتماعی در ایران سبب شد که یک سری تکنیکها رواج پیدا کند. مثلا در دوران انقلاب و در دوران جنگ، ضرورت استفاده از دوربین روی دست یا شیوهی سینمای مستقیم و مشاهدهای، کارایی بیشتری پیدا کردند." وی در ادامه به وضعیت کنونی ادبیات سینمای مستند اشاره کرد و خاطرنشان ساخت: "بهنظر من در حال حاضر با گسترش ارتباطات، ما بهطور تقریبی در جریان مسائل نظری سینمای مستند روز دنیا قرار داریم."
مترجم کتاب مقدمهای بر مستند افزود: "در ایران هنوز جریان نقد سینمای مستند بهوجود نیامده است. من کتابی در زمینهی شباهتها و تفاوتهای روشهای نقد فیلم مستند و داستانی در ایران ندیدهام. وقتی فیلم مستند توسط منتقدینی که روشها و اهداف فیلم مستند را نمیشناسد نقد میشود، طبعا پیشرفتی در این زمینه شکل نمیگیرد."
وی ادامه داد: "اگر مستندسازان ما قدرت نگارش داشته باشند و بتوانند تجربیات خود را بنویسند خوب است؛ اما میبایست گروهی از نویسندگان سینمای مستند بهوجود بیایند و به مستندسازی کمک کنند. بهعلاوه میتوان در دانشکدههای سینمایی از مستندسازانی که سالها در این زمینه فعالیت کردهاند استفاده کرد."
تهامینژاد با اشاره بهضرورت آسیبشناسی سینمای مستند گفت: "باید پژوهش کرد و با آسیبشناسی سینمای مستند دریافت که در کدام بخشهای ساخت فیلم مستند دچار مشکل هستیم و ضعف داریم تا از این طریق، به نیازها و کمبودها و راههای تامین نیازهای خود پی ببریم.»" این مدرس دانشگاه گفت: "مستندسازی ما در حال حاضر حیطه و قلمرو مهمی محسوب میشود که با توجه به منابع فرهنگی که در ایران است میتواند مانند نفت عمل کند و سرمایه وارد کند و فرهنگ ایران را به جهان بشناساند."