خان آخر ساخته گلاندام صفری، مستندی است گرم و روان که از چهره تخت و یکبعدی خان و اربابهای قدیمی کلیشهزدایی کرده و تصویری متفاوت از رابطه ارباب - رعیتی ثبت میکند.
خانبابا رشوند، آخرین خان از خاندان رشوند است که همه خانوادهاش در الموت و مناطق اطراف خان و ارباب بودهاند. فیلمساز با تکیه بر این تعریف اولیه که ذهنیت و تصویری از پیش تعیینشده از شخصیت محوری برای مخاطب ایجاد میکند، فیلم را شروع میکند.
واقعیت این است که ذهنیت مخاطب از خان و اربابهای قدیمی، تصویری تخت و یکبعدی از شخصیت و رابطهشان با رعیت و مردمان زیردست است که در آثار نوشتاری و تصویری به آن دامن زده شده است. فیلمساز برای تاکید بر این تصویر اولیه بر ویژگیهای فیزیکی، ظاهری و رفتاری خانبابا به شکل ضمنی تاکید میکند. از هیکل فربه و سبیلهای تا بناگوش دررفته خان تا جوابهای صریح و تندیهای لحظهای او در کلام و رفتار و البته گوشههایی از شیوه زندگی او که همه اینها در کنار هم تابلوی تمامنمای یک خان و ارباب کلیشهای، خشن، خوشگذران و بداخلاق را تثبیت میکنند.
وقتی این تصویر در ذهن مخاطب تکمیل میشود و به نظر میآید این مستند حرف تازهای برای گفتن ندارد جز دامن زدن به دیدگاهی که همگان با آن آشنا هستند، کار ظریف این مستند آغاز میشود که حرکت در ویژگیهای ذاتی و شخصیتپردازانه این کاراکتر، یعنی خانبابا است.
مردی تنها و ترکشده که عشق و مهربانی را در اسبش یافته و تعبیر او از ارباب و خان یک کمککننده، راهنما و مشاور است تا یک زورگوی مستبد. این حس عاطفی را حتی میتوان از دلگیری خانبابا از مردم روستای الموت که زمانی اربابشان بوده، دریافت که بیش از هر چیز نیازمند یک رفتار انسانی و مهرآمیز است نه احترام اجباری و کورکورانه.
فیلمساز توانسته با هوشمندی گارد بسته یک خان قدیمی و سنوسالدار را (چه به لحاظ موقعیت اجتماعی چه به لحاظ سن و سال) باز کند و با ایجاد فضایی گرم و صمیمی ابتدا از گذشته و تاریخچه این خانواده خانزاده، کدهای کارکردی بدهد و در مرحله بعد رفت و برگشتی دلنشین به دو طرف ماجرای این قهر چند ساله داشته باشد.
درواقع این مستند فراتر از یک مستند پرتره درباره آخرین بازمانده خانهای الموت، حرکتی رو به جلو در موقعیت مستند موجود دارد و هدف دیگری را نیز برای خود تعریف کرده که با ظرافت انجام میدهد.
این هدف هم ایجاد زمینهای برای آشتی خانبابا و مردم روستای الموت است. این رفت و برگشتها بین دو طرف ماجرا نشان میدهد نه فقط تصویر امروز، بلکه کاراکتر دیروز خانبابا هم برخلاف کلیشه رایج اربابهاست و همین ویژگیهای شخصیتپردازانه انسانی است که زمینهای ایجاد میکند تا هم روستاییان برای آشتی روی باز داشته باشند هم خانبابا دلتنگیهایش را به دلگیریهایش ترجیح دهد و برای آشتیکنان راهی روستا شود.
نوع کلیشهزدایی فیلمساز از کاراکترهای دو طرف و جنس رابطه ارباب و رعیتی این اهمیت ذاتی را نیز دارد که بر همان تصویر کلیشهای ابتدایی استوار است. به این مفهوم که ارباب و رعیت از جایگاه گذشته خود به لحاظ ظاهر، رفتار و مناسبات فاصله نگرفتهاند، بلکه این تفاوت ناشی از نگاه ذاتی آنهاست که رعیت را بدون شرمساری و حقارت به استقبال از خان گذشتهاش و ارباب را بدون غرور و نخوت به پای مهر و عاطفه مردمان روستا میآورد.
در مستند خان آخر مظاهر دنیای مدرن در کنار عناصری که یادآور دوران رفته خان و اربابها هستند، بهخوبی در کنار هم قرار گرفتهاند و کارکرد دراماتیک پیدا میکنند. نمونه خوب تلاقی مظاهر دوران مدرن و قدیم، نقشی است که لپتاپ در انتقال حسوحال مردم روستا به خانبابا پیدا میکند و به گونهای دعوت آنها از آمدن او وجهی از دنیای مدرن را برای احیای رابطه گذشته که بهروز شده، به کمک میگیرد.
خان آخر مستندی است که به مدد شخصیت محوری منحصربهفرد و قریحه خوش کارگردانش اوج و فرود دراماتیک جذابی دارد و به شکلی تدریجی کاراکتر خانبابا را از یک چهره کلیشهای تبدیل به انسانی دوستداشتنی و مهربان میکند که البته تنهایی و انزوایش همذاتپنداری بیشتری جلب میکند.
خان آخر
پژوهشگر و کارگردان: گلاندام صفری، تصویربردار: شهرام رحیمی، صدابردار: مهدی قاسمی، تدوینگران: مجتبی کوهی، سمیه زاکانی، صداگذاری: مجتبی کوهی، مدیرتولید: ترانه کجینهباف، عکاس: عرفان کوچاری، مینا اسکندری، تهیهکننده: انجمن سینمای جوانان – دفتر قزوین، ۳۰ دقیقه، ۱۳۹۲، تندیس بهترین فیلم مستند کوتاه هفتمین جشنواره سینماحقیقت، دیپلم افتخار بخش مستند کوتاه هشتمین جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی.
خلاصه موضوع: حسینعلی رشوند، سرداری معروف به خانبابا خان. او آخرین خان از خاندان رشوند است که در منطقه الموت قزوین حکمرانی میکردند. خانبابا به دعوت از مردم روستای رشکینه، پس از چند سال به روستا بر میگردد و ...