افشاگر اسرار آژانس امنیت ملی ایالاتمتحدهی امریکا کیست؟ انگیزهی این فرد از انجام چنین کاری چه بود؟ مستند «سیتیزن فور» به او فرصت میدهد تا خود در این مورد سخن بگوید- و منتقد سینما، اون گلایبرمن، بهشدت تحت تاثیر آنچه میشنود قرار میگیرد.
«سیتیزن فور» مستند تازهی لارا پویتراس که تصویرگر داستان هیجانانگیز و ازنظر خبری مهمِ افشاگر اسرار سازمان امنیت ملی ایالاتمتحدهی امریکاست، اثری از هر لحاظ کمنظیر است؛ فیلمی در مورد اتفاقی پراهمیت که درست سر بزنگاه ساخته میشود. بیشتر دقایق فیلم در ژوئن ۲۰۱۳ و در محدودهی یک اتاق با دیوارهایی به رنگ سفید، در هتلی ناشناس در هنگکنگ میگذرد. ادوارد اسنودن، از کارمندان سابق ادارهی مرکزی اطلاعات امریکا -سیا- در این بخش از مستند، از تصمیمش برای افشای هزاران هزار از مدارک طبقهبندیشدهای که از تجهیزات گستردهی شنود در سازمان امنیت ملی امریکا پرده برمیداشت، میگوید. پویتراس و گلن گرینوالد، خبرنگار روزنامهی گاردین که اولین بار اخبار مربوط به اسنودن را منتشر کرد، این مصاحبه را در طی هشت روز انجام دادند. پس از مدتی، اوان مکاسکیل که او هم از خبرنگاران روزنامهی گاردین است، به آنها میپیوندد. دیدن این مستند به قول وودرو ویلسن مانند از نظر گذراندن تاریخ در زمانی اندک است (جملهای که از ویلسن، بیستوهشتمین رئیسجمهور امریکا، در هنگام تماشای فیلمِ «تولد یک ملت» ساختهی گریفیث نقلشده است).
آنچه در «سیتیزن فور» بیشتر از هر چیز توجهها را به خود جلب و آن را بدل به شاخصترین مستند سال میکند، این است که اسنودن تا بیش از این حضوری نامرئی در داستان افشای اطلاعات داشته است. ما در فرصت فراهم آمده برای دیدن و شنیدن حرفهای اسنودن، او را فردی بسیار باتدبیر، متخصص و جالب مییابیم که هیچگاه قصد نداشته قهرمانبازی دربیاورد. بسته به دیدگاه سیاسی شما، میتوان او را مبارزی در راه آزادی یا شیادی منفعتطلب قلمداد کرد؛ اما حتی اگر تصور میکنید دومین مورد بیشتر برازندهی اوست، تماشای این مستند بدون تحت تاثیر شجاعت صادقانهی او قرار گرفتن، سخت خواهد بود.
اسنودن آثار مستند پویتراس را مانند «کشور من، کشور من»، فیلمی اعتراضی در رابطه با زندگی در عراقِ پس از اشغال آن توسط ارتش امریکا، دنبال میکرد و میدانست که نام او در صدر فهرست شنود سازمان امنیت قرار دارد، این بدان معنی بود که رفتار این کارگردان تحت کنترل کامل سازمان قرار داشت. اسنودن تصور میکرد که پویتراس وضع او را درک خواهد کرد، پس به شکلی ناشناس و از طریق سلسله ایمیلهایی که با نام «سیتیزن فور» امضا میشد، با او ارتباط برقرار کرد. پویتراس از همان ابتدای فیلم با نشان دادن سریعِ پروندههایی که حرکات او را در فرودگاهها به ثبت رساندهاند، موضع خود را در برابر سازمان امنیت روشن میکند و تلویحاً این حس را منتقل میکند که هر کسی میتوانست در چنین شرایطی قرار گیرد. این فیلم به شکل ترسناکی تاثیرگذار است، اثری مانند سری فیلمهای هیجانانگیز جاسوسی «بورن» که از ابتدا به مخاطب میفهماند که با یک فیلم معمولی سروکار ندارد.
اسنودن سیساله در زمان فیلمبرداری این مستند فرسنگها از آن جمعیت پرهیاهوی رادیکال امریکایی فاصله دارد. او که در خانوادهای نظامی بزرگشده است، با آن مدل لباس پوشیدن، موهای آشفته و ریش تُنکِ پرفسوریاش، به استادان جوانِ هیپی دانشگاه میماند. تصاویر فیلم گویای وحشتی است که سرتاپای او را فراگرفته است؛ او در زمان فیلمبرداری با آگاهی از امکان دستگیریاش در هرلحظه زندگی میکند و این مسئله در تکتک عبارات و واژگانی که به زبان میآورد مشهود است.
اسنودن با فروتنی در برابر هر اتفاقی سینه سپر کرده است و بهعنوان شهروندی سرخورده و غمگین که ازآنچه نباید – واکنش سازمان امنیت به حادثهی یازده سپتامبر و جمعآوری اطلاعات مربوط به تماسهای تلفنی، ایمیلی و دادههای دیگر شهروندان- آگاهی یافته، سرگردان است. در دوران ریاستجمهوری جرج دابلیو بوش و پس از او باراک اوباما، سازمان امنیت بیتوجه به مرزهای حریم خصوصی افراد، اطلاعات شخصی آنها را با توجیه جلوگیری از اقدامات تروریستی، میبلعید. این حادثه یادآور روزهایی است که سازمان اطلاعات مرکزی امریکا، سیا، با قرار دادن دستگاه ضبط صدا در اسباب و اثاثیهی خانهی افراد، از آنها جاسوسی میکرد.
پویتراس فیلمساز ماهری است اما تا حدودی هم کسالتآور و سردستی کار میکند. در «سیتیزن فور» چند صحنهی کوتاه از لحظات واقعی زندگی اسنودن نیز دیده میشود؛ مانند آن صحنهای که با حالتی عصبی به تلفنهایی که به اتاق هتلش میشود پاسخ میدهد و هرلحظه بیم آن دارد که محل اقامتش لو رفته باشد. در پایان، فیلم چیزی جز صحبتهای اسنودن نیست و خوشبختانه همین کافی است. حتی اگر دلایل سازمان امنیت برای گردآوری این اطلاعات قابل دفاع باشد، اسنودن فکر میکرد که دولت امریکا پا را از مرزهای پذیرفتهشده آنطرفتر گذاشته است و بدین ترتیب با یک رهبری نامناسب در سراشیبی استبداد افتاده است. به همین خاطر زمانی که متوجه این شنودها میشود، بر خود فرض میداند تا آنها را بر همگان آشکار کند. سامانهی جدید جاسوسی امریکا خود بهجایی میرسد که نیاز به کنکاش دارد.
اما تناقضی در قلب داستان «سیتیزن فور» وجود دارد. اسنودن در آغاز ماجرا بیان میکند که پرداختن به شخص او بهجای واقعیت و اهمیت اطلاعات فاش شده، اشتباهی بزرگ خواهد بود و توجهها را از سازمان امنیت امریکا بهسوی موضوعی بیاهمیت منحرف میکند. مسلماً حق با اوست و با مخفی شدن پیش از تحت حمایت روسیه قرار گرفتن، توانست بهخوبی از تمرکز افکار عمومی و رسانهها بر خودش اجتناب کند؛ اما این موضوع آن چیزی نیست که در «سیتیزن فور» به آن پرداخته میشود. در این فیلم چیزی بیش ازآنچه تابهحال در رابطه با شنود غیرقانونی و گستردهی دولت ایالاتمتحده فاش شده است، دستگیر مخاطب نمیشود. آنچه در این فیلم جدید است، به تصویر کشیدن شخصیت ادوارد اسنودن است. باوجوداینکه این جنبهی داستان بهروشنی از اهمیت بالایی برخوردار است، اما بیننده با تماشای «سیتیزن فور» در برزخ درامی از شخصیتی به نام اسنودن گیر میافتد که بهسختی میتوان گفت ادامهدهندهی راه افشای جاسوسی سازمان امنیت ملی امریکا است و بیشتر بر مفهومی با عنوان «خبرنگاری شخصیتی» استوار است. پس از تماشای این فیلم این سوال به ذهن خطور میکند که آیا مردم بدون حضور فردی به نام اسنودن، به مسئلهی شنود غیرقانونی سازمان امنیت اهمیتی میدادند؟ ممکن است برخی اصرار داشته باشند که پاسخ این سوال قطعاً «آری» ست؛ اما کسی که همیشه پیگیر اخبار است و با دقتِ تمام به صحبتهای اسنودن در این مستند گوشداده است، ممکن است درنهایت این ابهام را در ذهن شما ایجاد کند که پاسخ این سوال «منفی» ست.
سیتیزن فور
کارگردان: لارا پویتراس، تصویربردار: لارا پویتراس، کریستن جانسون، ترور پاگلن، کتی اسکاگین، تدوینگر: ماتیلده بون فون، تهیه کننده: لارا پویتراس، ماتیلده بون فون، دیرک ویلوتزکی، محصول: آلمان و امریکا، ۱۱۴ دقیقه.
خلاصه موضوع: این مستند به افشاگریهای ادوارد اسنودن، کارمند سابق سازمان اطلاعات امریکا و پیمانکار سابق آژانس امنیت میپردازد.