|
 |
|
|
|
گرمای همراهی با درد
یادداشتی بر مستند برادر خونی
[ هادی علیپناه ]
فیلم در روندی مشخص و با به تصور کشیدن بیقراری برادر در سفر کوتاهش به آمریکا سعی در نزدیک شدن به شخصیت او دارد. او همواره بیقرار و مضطرب است و همواره به دنبال راهی است تا بتواند با بچههایی که ... ... ادامه |
|
دردی که بر جان مینشیند ...
نگاهی به مستند سپیده دمی که بوی لیمو میداد
[ نزهت بادی ]
هنر فیلم در نمایش همین آمیزش درد با زندگی و جداناپذیری فاجعه با روزمرگی است. انگار برای همیشه سرنوشت هر یک از آن زنها به آن بمب شیمیایی وابسته شده است که روزی بناگه وسط زندگیشان سقوط کرد. ... ادامه |
|
چنگ کاسهای چغامیش
درباره فیلم مستند پارسیاد
[ محمد تهامی نژاد | تجربه نقد جمعی ]
تماشای چند باره، سوالهایی به دنبال آورد که نمیشد از آنها گذشت و نقد اولیه بر فیلم را پایان یافته وجدی تلقی کرد. این پرسشها هم فرامتنی بود هم در ساختار فیلم لانه داشت. به واقع متوجه شدم که پیش از هر نقدی، میبایست ... ... ادامه |
|
باد از جهتِ شمال میوزد
در حاشیهی مستند "پنج دوربین شکسته"
[ آزاده بیزارگیتی ]
این کلمات، سطرهایی از گفتارِ متن پنج دوربین شکسته نیست اما کلماتِ همان تصاویریست که مستندِ پنج دوربینِ شکستهی عمادبرناط هم عمیقن با آن سرو کار دارد؛ گویا وقتی رنج و جنگ حقیقتِ زندگی میشود واکنشِ آدمها ... ... ادامه |
|
معرفی نامزدهای بهترین مستند کوتاه اسکار ۲۰۱۴
[ مریم باقری ]
متیو باگر در سن ۱۳ سالگی از طرف خانواده طرد میشود و شب و روز خود را در خیابان میگذراند. در یکی از شبها متیو توسط گروهی از نئونازیها مورد تهاجم قرار میگیرد و تا سر حد مرگ کتک میخورد، اما جان سالم به در میبرد. ۲۵ سال بعد، متیو این شانس را پیدا میکند که ...
... ادامه |
|
|
|
 |
به گروه فيس بوک ما بپيونديد |
 |
|
|
|
|