رابرت درو سال ۱۹۲۴ در شهر تولیدو، واقع در ایالت اوهایو متولد شد. با ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم، ترک تحصیل کرد و در سن ۱۹ سالگی به نیروی هوایی ارتش پیوست و در ۳۱ ماموریت هوایی در ایتالیا شرکت کرد. در همین زمان بود که با ارنی پایل، خبرنگار جنگ آشنا شد و تحت تاثیر او قرار گرفت. سالها بعد گزارشگری دقیق پایل، سبک فیلمسازی درو را شکل داد.
سینمای مستند بین سالهای ۱۹۵۸ تا ۱۹۶۳ دستخوش تغییرات اساسی شد. در آن سالها بهدلیل رواج دوربینهای سبک ۱۶ میلیمتری، مستندسازان این امکان را پیدا کردند تا بتوانند تجارب تازهای را در عرصه سینما از سر بگذرانند. دیوید بوردول و کریستین تامسون در کتاب تاریخ سینما مینویسند «نخستین سینماگری که در این عرصه قدم به میدان نهاد و نوعی تازه از سینمای مستند را در این سالها تجربه کرد، رابرت درو، عکاس و روزنامهنگار بود. درو سعی داشت ببیند میتواند گزارشها و عکسهایی را که در مجلات چاپ میکند، در سینمای مستند نیز با همین شکل تصویر کند، سینمایی که از هرگونه چینش میزانسن و بازسازی به دور باشد و کارگردان بتواند همچون حضوری بیواسطه آنچه را میبینید بر نگاتیو ضبط کند و صدا را نیز همزمان با تصویر از دل واقعیت بیرون بکشد.»
فیلم مستند انتخابات مقدماتی (درباره مبارزه انتخاباتی دو نامزد اصلی حزب دموکرات – جان کندی و هیوبرت همفری – در ایالت ویسکانسین برای دست یافتن به نامزدی نهایی حزب برای ریاستجمهوری) که در سال ۱۹۶۰ ساخته شد، مهمترین فیلم گروه رابرت درو و سند ارشمندی است که بسیار وامدار تکنولوژی جدید بود. مستندی که کتابخانه کنگره آمریکا آن را دارای «ارزش فرهنگی» دانست و در شمار «آرشیو ملی فیلم» در آورد. درو درباره روزهای ساخت این فیلم میگوید: «در آن زمان پیشنهاد من این بود که نوعی تاریخ ریاست جمهوری جدید پدید بیاوریم؛ یعنی هر آنچه که در لحظه مشخصی از انتخابات ریاست جمهوری کسالت بار میشود را ببینیم و احساس کنیم: حالات چهره، حس و حال کشور و... به گونهای که رییس جمهورهای آینده بتوانند برگردند و به این نگاه کنند و بیاموزند». انتخابات مقدماتی همان تاثیری را بر سینمای مستند بر جای گذاشت که تولد یک ملت بر سینمای داستانی گذاشته بود.
درو در حالی با ساخت فیلم مستند انتخابات مقدماتی کار خود را آغاز کرد که پیش از آن هیچگونه فعالیتی در سینما نداشت. او پس از این فیلم، یکسری مستندهای تلویزیونی را تولید و کارگردانی کرد و در ساخت آنها از دوربینهای سبک و قابل حمل روی دست که صدا و تصویر را همزمان ضبط میکرد، استفاده کرد. در این شرایط کارگردان میتوانست بیشتر شبیه روزنامهنگاران موضوعات خود را ساعتها و روزها دنبال و لحظات ناب را شکار کنند. «ما فقط زندگی مردم را در موقعیتهای استثنایی ثبت میکردیم و تلاش میکردیم به نتیجههایی برسیم و حقیقت مطلب را به دست بیاوریم.» از همینرو بود که شیوه مستندسازی او «سینمای مستقیم»، «بیواسطه» یا «سینما وریته» نام گرفت.
مایکل مور معتقد است درو همراه با پنبیکر و ریچارد لیکاک، «این امکان را به وجود آوردند که داستانهای واقعی در قالب فیلم بیان شوند. هنر مدرن، پیکاسو را دارد. راکاند رول، بیل هالی را دارد و فیلم مستند، رابرت درو را دارد. همه ما که فیلمهای غیرداستانی میسازیم، میتوانیم سبکی را که او بهوجود آورده است، دنبال کنیم.»
هنگامی که درو عکاس، نویسنده و سردبیر مجله لایف بود، گروه فیلمسازی درو و شرکا را با هدف بهکارگیری تجربیات ژورنالیستی خود در فیلمها تشکیل داد. در میان افرادی که به او پیوستند، کسانی مانند پنبیکر (به پشت سر نگاه نکن، اتاق جنگ و مایسلز (که با برادرش، دیوید، به من پناه بده و باغهای خاکستری را ساخت) و لیکاک (روز مادر مبارک) بودند، که بعدها کارگردانان نامداری در این عرصه شدند.
در سال ۱۹۶۳، درو و شرکا بحران: پشت پرده تعهد رئیس جمهور را ساختند. فیلم درباره رویارویی دولت کندی در مقابل فرماندار نژادپرست آلاباما، جورج والاس، بود که به یکپارچه کردن دانشگاه آلاباما اصرار داشت و بر خلاف میل رئیس جمهور اجازه ورود دو دانشجوی سیاهپوست را به این دانشگاه نمیداد.
برای عموم مردم دیدن اینکه از رئیس جمهور وقت درحین کار فیلم تهیه شود، غیرعادی بود و برخی از نشریات از درو برای ساخت فیلم درکاخ سفید انتقاد کردند. نویسنده نیویورک تایمز اعتراض کرد: «کاخ سفید ویترین فروشگاه ماسی نیست.» و روزنامه هرالد تریبون نیویورک نیز نوشت: «کار رئیس جمهور شوی تلویزیونی نیست.»
بعد از فیلم بحران، به این دلیل که فیلم به نفع رئیس جمهور کندی تدوین شده است، پنبیکر از درو جدا شد. پنبیکر همچنین عقیده داشت که درو بیش از اندازه از شیوه داستانگویی استفاده کرده است.
مستندهای درو موضوعات مختلفی را در بر میگیرد. از جمله دوک الینگتون یکی از آهنگسازان و رهبران ارکستر بزرگ تاریخ موسیقی جاز و کاشفان فضا، اما او علاقه خاصی به آقای کندی داشت. کارگردان درو به یاد آورد رئیس جمهور به او گفته بود که باید زمانی را برای ساخت فیلم در اطراف او صرف کند، پس حضورش در آنجا حتی نباید احساس شود.
رابرت درو روز سیام ژوئیهی ۲۰۱۴ در سن نود سالگی درگذشت. او در بیش از چهل سال فعالیت فیلم سازیش دوازده فیلم مستند (بیشتر برای تلویزیون) ساخت که بیشترشان هم درباره موضوعهای سیاسی، اجتماعی و خبرهای روز بودند؛ از جمله مستند صندلی (۱۹۶۳) دربارهی مجرمی که قرار بود با صندلی برقی اعدام شود. فیلمی که همان سال در جشنواره کن برنده جایزهای ویژه شد. یکی دیگر از فیلمهای او به نام جین (۱۹۶۲) دربارهی جین فاندا است که میخواهد در نمایشنامهای بر صحنهی برادوی ظاهر شود اما اجرا با شکست کامل روبهرو شد. فیلم دیگر او مردی که میرقصد (۱۹۶۸) به مشکلات فیزیکی بالرین مشهوری به نام ادوارد ویالا میپردازد.
آخرین فیلمی که درو ساخت دو مرد و یک جنگ (۲۰۰۵) نام دارد که شرححال او در جنگ جهانی دوم و همچنین دوستیاش با ارنی پایل است. هرچند درو بر خلاف رسم «سینما وریته» از موسیقی و گفتار متن استفاده کرده است. او در مصاحبهای در این باره گفته است: «با فیلمهای وریته، شما با وقایعی روبهرو هستید که درست در مقابل دوربین، در حال وقوع هستند، حال آنکه این فیلم درباره وقایعی است که سالها پیش اتفاق افتادهاند.»
جایزه ویژه هیات داوران جشنواره کن، جایزه جشنواره فیلم نیویورک، جایزه دستاورد شغلی انجمن بینالمللی مستند، جایزه امی، جایزه فلاهرتی و... از جمله افتخارات درو در سالهای مستندسازیش بوده است. سال ۲۰۰۵ اداره ملی ضبط و آرشیو و آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا نیز به بهانه ۵۰ سال مستندسازی درو طی مراسمی از او تقدیر کرده بودند.