بسیاری از ما، همچون رنوار از شمار گستردهی فیلمهای امروزی، سخت دلتنگ میشویم. اگر بهنخستین روزهای سینما برگردیم، به مفهومی همیشگی برمیخوریم که هیچگاه واقعاً محقق نشد؛ یعنی اشتیاق به بهرهگیری از آن جنبهی فیلم که تفاوت منحصر بهفرد با تئاتر دارد.
سینمای مستند میتواند جهان را تاویل کند، از واقعیت آشکار به معانی ناآشکار و چند لایه دست یابد. میتواند فراتر از نمایش صرف واقعه و کنش عینبهعین در واحد "نما"، با تغییر ماهوی نگاه، به منش ناپیدای سیال واقعیت، و به چند معنایی دست یابد، که این خود نه دوری از واقعیت، که عین اسناد بدان است.
فکر اولیه، در فیلمساز هیجانِ کشف بوجود میآورد و او را به پژوهش میکشاند. این فکر میتواند حاصل مشاهده اتفاقی و مشارکتی (به همراه استنباط مشاهده گر) یا یک مشاهدهی سیستماتیک و آماری باشد. میخواهید دربارهی یک گروه اجتماعی یا یک دورهی تاریخی تحقیق کنید.
فضای خصوصی و عمومی
بخشی از کتاب "مصاحبه در فیلم مستند"
[ روبرت صافاریان ]
حضور جلوی دوربین، یک حضور اجتماعی است. وقتی با کسی صحبت می کنید، او ممکن است به شما اعتماد کند و درباره ی مسائل خصوصی زندگی اش با شما حرف بزند. از شکست های عشقی خود، فقر دوران کودکی، از رابطه ی عشق و نفرت خود و ...
هیچ وقت از سوژه تان چسبیده به دیوار فیلم نگیرید
نکاتی پیرامون مصاحبه در فیلم مستند
[ آرون ری نن | ماکان مهرپویا ]
فکر خوبی است که از دیگران بخواهید اگر کسی را می شناسند که صحبت کردن با او به درد می خورد، به شما معرفی اش کنند. گاهی مجبور هستید نوعی"مهندسی اجتماعی" انجام دهید تا بتوانید از نردبام بالا بروید و به آدم اصلی برسید.